پیری و مرگ و هزار و یک روایت
این جستار بر ان است تا از معبر زوال و ممات به استان حیات پرتوی بیفکند. می خواهد گره از جبین مvگ و نیستی بگشاید و بی قضاوت روایت کند از آن مهیب پیل افکن، ابتدا می کاود اندیشه ی مرگ را و نیز پیری و استانه ی زوال را تا مگر را به گشودن دریچه ای برد./ مرگ اندیشان را روان نژند و نافروخته می خوانند، اما از انکار نمی توان ب ر اثبات رسید و نخست دمان باید مرگ و پرشدن پیمانه را به دادن کشید و در آن اندیشید تا به روایت دوست اندیشمند و اهل نظری ارزش متاع زندگی را بدانیم و جام زندگی را چونان شهد و نه شرنگ در کام کشید. از آغاز تا همین امروز آدمیان بسیار ...
Click
To Read Full Article