زندگی متفاوت شهید باکری به روایت همسرش+عکس
نماز خواند و شام خورد. گفت باید بروم. آرام بود و حرف نمی زد، در فکر بود، رفتارش مثل همیشه نبود، با تأمل و طمأنینه آماده می شد. طبق معمول خداحافظی کرد و پیشانی مرا بوسید. آیت الکرسی و چهار قل را خواندم و پشت سرش فوت کردم./ فرمانده لشکر عاشورای تبریز بود که بی شک اغلب کسانی که نامش را می شنوند مردی با لباس خاکی جنگ در ذهنشان تداعی می شود که چهره ای آرام دارد. از ازدواج پدر و مادر مهدی ۶ فرزند متولد شده بود؛ علی، رضا، مهدی و حمید و دو خواهر. مهندس شیمی از دانشگاه صنعتی شریف بود که از مبارزین مذهبی مجاهدین خلق پیش از تغییر ایدئولوژی شان بود، ...
Click
To Read Full Article