شیفت وحشت
«آقا نجات» با این دسته جاروی بلند، ساعت سه بامداد، کنار خیابان خاوران چه می کند؟ دوستانش کجایند؟ پایش چرا لنگ است؟ «آقا نجات»، رفتگر ٥٧ ساله اهل میانه، سال ٧٣ وقتی عزم تهران کرد، شنیده بود همه ورشکسته ها، آنها که بذرهای کشاورزی شان دیگر محصول نمی دهد و کارگاه های نجاری شان دیگر مشتری ندارد و کارفرمای شان، دیگر کارگر نمی خواهد، یک بلیت می گیرند و می روند به پایتخت؛ که آن جا اگر هرکاری نباشد، رفتگری که هست، حالا تو بگیر از شب تا صبح، صبح تا شب. به گزارش سلامت نیوز به نقل از شهروند ،«آقا نجات» و خانواده اش هم کشاورز بودند و صیفی جات کشت می ...
Click
To Read Full Article