آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجره ی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیده ام.مثل وقت هایی که خواب می بینم.../ یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجره ی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیده ام.مثل وقت هایی که خواب می بینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمی توانم از هم تفکیک کنم. پرده ی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بی اختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانه ام و سعی کردم دوباره ...
Click
To Read Full Article