دروغگوهای خانهی ما!
ساعت های خانه ی ما از دیگر ساعت ها کمی جلوترند. ساعت های خانه ی ما دلشوره ای اند؛ تند تند می دوند. شاید ۱۵ یا ۱۶ دقیقه جلوترند./ این خواست مادرم است. رازی که فکر می کند فقط خودش از آن خبر دارد و ما بی خبریم. مادرم مدام سر به سر ساعت ها می گذارد. هی سبیل های ساعت ها را جلو می کشد. اول ها پنچ دقیقه ساعت ها را جلو می کشید، بعد ۱۰ دقیقه و حالا ۱۵دقیقه. من و پدرم عاشق آهستگی هستیم. آهسته از خواب بیدار می شویم، آهسته از رخت خواب دل می کنیم، آهسته می رویم دست و صورت می شوییم، آهسته نان و چایی می خوریم و آهسته لباس می پوشیم. آهسته کفش ها یمان را ...
Click
To Read Full Article