خانه سرد است
وارد خانه که می شوی انگاربه دنیایی دیگر پا گذاشته ای، اینجا سرزمین عجایب نیست، اینجا منزل بسیار ساده اکبر محمدی و خانواده اش است. از هر زاویه که نگاه کنی، خانه بغضی تیره دارد. ناخودآگاه قلب سنگین می شود و وقتی دوربین را برای عکاسی آماده می کنی با خود می گویی چگونه می توان از هیچ چیز عکاسی کرد؟ علی اکبر پدر خانواده تا همین چند وقت پیش صبح ها روزنامه می فروخت و بعداز ظهرها کارگری می کرد. اما بر اثر یک سانحه رانندگی یکی از پاهایش آسیب می بیند و از آن به بعد تنها می تواند روزنامه بفروشد آن هم روی ویلچر، خانم احیا گل محبتی که دچار بیماری دیابت ...
Click
To Read Full Article