اظهارات مردمی که حوالی پلاسکو حضور داشتند
پشت نوار خطر بیل های مکانیکی آوار برمی دارند، این سو جمعیتی به تماشا آمده، چندقدم آن سوتر احمد پیاده راه را جارو می کشد؛ دو ماه پیش از بدخشان به نیت کار آمده. سحر که پلاسکو آتش گرفت، او هنوز در خواب بود. ساعتی بعد از اتاقکش نزدیک ساختمان پلاسکو بیرون زد و ساعت های کار او حالا بعد از ١٢ ساعت تمام نشده. وقتی پلاسکو کمر خم کرد و فروریخت احمد تماشاگر این صحنه نبود./ به گزارش «شهروند»، صدای جارو در هیاهوی نیمه شب خیابان جمهوری گم است: «در افغانستان هر روز یک انفجار می دیدم. اینجا آرام است.» جمعیت، سربازان پشت نوار خطر را کلافه کرده اند: «می ...
Click
To Read Full Article