از زخم کهنهی گیلهمردان...
گیله مرد اصرار می کند که جواب سوال هایش را از دهان خود وزیر بشنود. حجتی می گوید: «می ره بالا آقا. می ره بالا» و حلقه جمعیت را کنار زده و از کشاورز دور می شود. کشاورز با همان لهجه شیرین گیلکی دنبال وزیر راه می افتد و دوباره همه غصه هایش را به زبان می آورد./ روبروی وزیر ایستاده و می گوید: «تی بلا می سر، حرف دلِ همه کشاورزایه.» با بغض و احترام و گلایه از واردات بی رویه برنج سوال می کند. وزیر اما ساکت است. می پرسد این آقازاده ها از کجا آمده اند که همه کشاورزان را بدبخت می کنند و کسی کاری به کارشان ندارد؟ وزیر اما ساکت است. پیشانی لاهوتی را می ...
Click
To Read Full Article