هر کاری کردم به خاطر پدرم بوده
و امیدشان به این کشور باقی بماند. این وسط هم کلی دروغ به من نسبت دادند. پدر من بود»، «پدرمن اینشتین و خواهرش را برای دیدن سفره ی هفت سین دعوت کرد و برای او ساز زد»، «پدر من حق السکوت شاه برای ریاست مجلس را رد کرد تا به کاپیتولاسیون و کنسرسیوم اعتراض کند.» و... همه ی این ها و کلی خاطره ی عجیب دیگر حرف هایی است که ایرج حسابی در مورد پدرش بیان می کند. تقریبا تنها راوی این صحبت ها فرزند ارشد پروفسور است و آن ها را به قدری جذاب و با جزئیات خاص تعریف می کند که هر کسی مخاطبش باشد، برای خود و همنسلانش تاسف می خورد که چرا دکتر حسابی را از نزدیک درک ...
Click
To Read Full Article