ماجرای آیه «وجعلنا...» و رهایی از تیر خلاص
افسر عراقی در حالی که یک کلاش به دست داشت و ۱۰-۱۲ متر نیز بیشتر با من فاصله نداشت، بالای سرم ایستاد و من فقط آیه «و جعلنا من بین ایدیهم...» را می خواندم، این عراقی آمد دو سه متری من! هرچه دور خودش می چرخید، من را پیدا نمی کرد، در حالی که من کاملا در دو سه متری خودم او را می دیدم! وقتی از پیدا کردن من ناامید شد، دوباره رفت بالای تانک نشست./ ،خاطرات رزمندگان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس، برگ دیگری از تاریخ ایران را روایت می کند. برگی که سختی ها، شکیبایی ها و رشادت های رزمندگان ایرانی را به تصویر می کشد، که خواندن آن ها خالی از لطف نیست. با ...
Click
To Read Full Article